زندگی من احمد

ساخت وبلاگ
سلامیک سال دیگه از عمر همه مون گذشت. امروز وقتی داشتم سالنامه 1401 رو به سطل اشغال محل کارم میریختم به همکارم گفتم دارم یک سال از عمرم و میندازم بره. حالا تو سال جدید چهاتفاقاتی میفته و اصلا زنده می مونیم یا خیر رو فقط زمان معلوم میکنه.امسال هم با تموم خاطراتش واسه من خوب گذشت. تولد یک سالگی مهرسا، اثاث کشی مون رسیدن به اهداف مالی و سفرهای خاطره انگیز به فیلبند و اصفهان و شیراز و مشهد و ...در سال جدید هم کلی فکر و ایده تو سرمون هست که باید ببینیم کدومش رو می تونیم عملی کنیم. البته دیشب موفق شدیم ماشین ثبت نام کنیم ولی باید ببینیم شرایط فروشش چطوریه واصلا ارزش داره انجام بدیم یا نه.این روزها همه درگیر خونه تکونی هستن ولی هر چی جمع می کنیم انگار تمومی نداره خصوصااینکه همسرم هم از دیروز سرماخورده و یکم بی حاله! با بچه کوچیک که کلا نمیشه دست چیزیزد!!!امروز اخرین روز کاری مون بود و کارها رو جمع کردیم و زدیم بیرون.تهران فوق العاده خلوت هست وخیلی حال میده هر جا میریم ترافیکی نیس.همه حواس مون به عید هست ولی از اخر این هفته هم ماه رمضون با اون حال و هوای خاص خودششروع میشه.خودم به خاطر ماه رمضون تو فکرم نیس برم مسافرت ولی خانمم دوست داره بریم شمال خونه یکیاز اشناها ولی باید ببینم چی پیش میاد.مثل همیشه خیلی تو ایام عید دنبال خرید نرفتم البته دیروز دوسه تا تی شرت گرفتم ولی کلا گذاشتمبعد از عید که همه جا خلوت تر میشه برم چون راحت تر میشه گشت و انتخاب کرد.سال خوبی رو برای همگی ارزومندمانشا... که سال پر از سلامتی و دل خوش برای همه مون باشه و خاطرات شیرین رو برای خودمون ثبتکنیم.این پست هم اخرین پست من در سال 1401 هست و به امید خدا سال بعدی رو هم ادامه میدیم و ایندفترچه رو پر می کنیم. Adblo زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 29 اسفند 1401 ساعت: 15:08

سلامخوب هستیدقبلا ها فکر نمی کردم بچه بتونه ادم و به سختی مریض کنه ولی مهرسا ثابت کرد تو این زمینهکاملا موفق عمل می کنهاین هفته پر از فوتبال های قشنگ هست و الانم که پرسپولیس 4 تا به سپاهان زد و منچستر همفردا بزنه بارسا رو حذف کنه عالی میشه!چند وقتی به علت مشغله هام نتونستم بنویسم. اول اینکه از خیلی قبل دنبال زمین تو شمال بودمچون پسرخاله ام اونجا ویلا داشت بالاخره تونستم یه قطعه زمین و با باجناقم شریکی بخریم. خیلیوقت بود تو فکرش بودم و یکی دو بار هم رفته بودم برای خرید ولی قسمت نشد تا اینکه 3 هفته یپیش بود که قرارداد نوشتیم.دو هفته ای بود که بابا حالش خوب نبود و دو سری تو بیمارستان بستری اش کردیم. الان خداروشکرحالش خوبه ولی باید زیر نظر باشه.مملکت مون رسما تعطیل شده و هر روزی از گرونی ها میشنویم. دیگه درست نمیشه و بدتر هـــممیشه. تا وقتی با این بخوان برن جلو هر روز عقب مونده تر میشیم از دنیا!!!!فرش هارو دادیم بشورن و 4 روزه تو سرامیک و روفرشی میشینیم! فکر کنم فرار کردن رفتنهوای تهران هم که شده عین بهار و کم کم هم داریم میریم واسه سال نو ولی ماه رمضون هم دارهخیلی شیک و مجلسی بهمون چشمک می زنه.خیلی اعتقادات از بین رفته و همه چیز رو کتمان می کنن! انشا.. که خدا همه مون رو ببخشــــه وبیامرزه.کاملا به اون دنیا و رسیدگی به اعمال اعتقاد دارم ولی هر کی رو تو گور خودش میخوابونن وهر کی خودش می دونه چه اعتقادی داشته باشه.به خاطر بستری شدن بابا نشد مسافرت جایی بریم و رفت برای بعد ماه رمضون.این دو هفته که یک روز تعطیلی داشت خیلی خوب بود. میمیرن اگه کلا پنجشنبه رو هم تعطیلکنن. تعطیل که باشه حداقل دلار کمتر میره بالا!!! زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 70 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 13:54